- پیل بالا
- بلند و بزرگ بقامت فیل بزرگ جثه و قوی هیکل: از در خاقان کجا پیل افکند محمود را بدره بردن پیل بالاتر نتابد پیش ازین. (خاقانی)، بسیار، توده و خرمن کرده
معنی پیل بالا - جستجوی لغت در جدول جو
- پیل بالا
- هم قد و بالای پیل، تنومند و قوی هیکل مانند پیل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صبح کاذب مقابل سپید پهنا
کوتاه قد کوتاه قامت پست قامت پست قد
شهیر قادمه
نگخبان فیل، فیل بان
آن مقدار که یک پیل حمل تواند کرد باریک پیل پیلوار، بسیاربسیار: زبهرنام اگرشاه زاولی محمود به پیلوار بشاعرهمی شیانی داد کنون کجاست بیا گو بجود شاه نگر که جود او بصله گنج شایگانی داد. (معزی)
پیلوار، آن مقدار که بر پشت پیل حمل شود